اندازه‌گیری دبی فاضلاب در کانال‌های با جریان فوق بحرانی

اندازه‌گیری دبی فاضلاب در کانال‌های با جریان فوق بحرانی

دبی حجمی و کنترل آن در کانال باز – به زبان ساده

برای اندازه‌گیری دبی فاضلاب در کانال‌های با جریان فوق بحرانی، چندین روش موثر وجود دارد که می‌توانید از آن‌ها استفاده کنید:

 

استفاده از دریچه‌های زیرگذر: این دریچه‌ها به شکلی طراحی شده‌اند که جریان را از زیر یک مانع عبور دهند و به این ترتیب امکان کنترل و اندازه‌گیری دبی را فراهم می‌کنند.

دریچه زیرگذر

انواع مختلفی از دریچه‌های زیرگذر وجود دارد که می‌توان در کنترل دبی حجمی و اندازه‌گیری آن، از آنها استفاده کرد. هریک از این دریچه‌ها مزایا و معایب مخصوص به خود را دارد. دریچه‌های زیرگذر در پایین دیواره، سد یا کانال باز نصب می‌شوند.

دو نوع رایج از این دریچه‌ها، دریچه کشویی (Sluice Gate) و دریچه طبلی (Drum Gate) هستند. این دو دریچه را در شکل زیر مشاهده می‌کنید.

هنگامی که دریچه نیمه‌باز باشد، جریان بالادست در نزدیکی دریچه، شتاب می‌گیرد. به محض رسیدن به دریچه، سرعت به سرعت بحرانی می‌رسد و باز هم سرعت جریان بالاتر می‌رود تا با سرعت فوق بحرانی از دریچه عبور کند. بنابراین، دریچه زیرگذر مانند یک نازل همگرا — واگرا در دینامیک گازها رفتار می‌کند. اگر جت سیال خارج شونده از دریچه در اتمسفر تخلیه شود، به جریان تخلیه این دریچه، جریان برون‌ریز آزاد (Free Outflow) گفته می‌شود (شکل الف). همچنین اگر سیال خارج شونده از دریچه، دارای جریان برگشتی باشد و جت خروجی مستغرق شود، جریان تخلیه در این دریچه، جریان برون‌ریز مستغرق (Drowned Outflow) نامیده خواهد شد (شکل ب). در جریان‌های مستغرق، جت سیال یک پرش هیدرولیکی (Hydraulic Jump) را تجربه می‌کند و در نتیجه، جریان پایین‌دست به صورت زیر بحرانی خواهد بود. علاوه بر این، سطح آشفتگی و میزان جریان برگشتی در جریان برون‌ریز مستغرق بیش از حد بوده و افت هد نیز زیاد است.

نمودار انرژی مخصوص برحسب عمق جریان برای سیالی که از دریچه زیرگذر عبور می‌کند در دو حالت جریان برون‌ریز آزاد و مستغرق رسم شده است.

 

فلوم‌های استاندارد مانند فلوم پارشال: این فلوم‌ها با ایجاد تغییر هندسی در کانال، امکان اندازه‌گیری دقیق دبی را با استفاده از روابط هیدرولیکی فراهم می‌آورند. در این روش، عمق جریان در یک یا دو مقطع اندازه‌گیری می‌شود و بر اساس آن دبی محاسبه می‌گردد.

 

اندازه‌گیری عمق در دو مقطع: وقتی که درجه استغراق زیاد بوده و مانع از عبور جریان به صورت آزاد می‌شود، با اندازه‌گیری عمق در دو مقطع، تعیین دبی جریان عبوری با افت کمتر ولی هزینه بیشتر، به خاطر اندازه‌گیری دقیق دو عمق به جای یک عمق، امکان‌پذیر خواهد بود.

می توان این سیستم را در کنار یک سیستم کامل کنترلی، سنسور اندازه گیری سطح و همچنین سنسور اندازه گیری سرعت از نوع التراسونیک غرقابی را به کاربرد. بدین ترتیب امکان اندازه گیری بسیار دقیق دبی سیال فارغ از هر نوع خطا در اندازه گیری فراهم می شود.

 

 

 

سنسور سطح + سنسور سرعت راداری

سنسور سطح + سنسور سرعت مستغرق + سنسور سرعت راداری

*سنسور اندازه گیری سرعت راداری با زاویه 45 درجه بر مسیر جریان نصب می شود.

*سنسور اندازه گیری سطح التراسونیک به شکل عمود بر مسیر جریان نصب می شود.

* مناسب برای مواردی که امکان نصب سنسور مستغرق فراهم نیست.

 

*سنسور اندازه گیری سرعت راداری با زاویه 45 درجه بر مسیر جریان نصب می شود.

*سنسور اندازه گیری سطح التراسونیک به شکل عمود بر مسیر جریان نصب می شود.

*سنسور اندازه گیری سرعت التراسونیک به شکل مستغرق در کف کانال نصب می شود و امکان اندازه گیری دقیق سرعت جریان فراهم می شود.

 

 

کاربری

کاربرد عمومی این سنسور ها به شرح زیر می باشد:

* اندازه گیری دبی کانال های انتقال آب

* پایش پیوسته یا پرتابل دبی در شبکه انتقال فاضلاب و manhole

* اندازه گیری دبی در تصفیه خانه های فاضلاب

* اندازه گیری دبی در فرایند های صنعتی

* اندازه گیری دبی در کانال های آبیاری

* پایش دبی خروجی تصفیه خانه های فاضلاب ( پایش های زیست محیطی)

 

 

Submerged Area Velocity Sensor

یکی دیگر از روشها در زمینه اندازه گیری دبی آب و فاضلاب در کنال های روباز و خطوط لوله نیمه پر، دبی سنج های التراسونیک (اثر دوپلر) می باشند.

در این سنسورها، اساس عملکرد بر اساس اثر دوپلر بر سیالات جاری اندازه گیری را انجام میدهد. سنسور فوق در نمونه مستغرق بوده و با ارسال امواج صوتی، میزان دبی دقیق را فراهم می آورد. از سوی دیگر، یک سنسور فشار نیز برای اندازه گیری سطح سیال به کار رفته است تا دقت اندازه گیری را افزایش دهد.

 

 

این روش‌ها برای اندازه‌گیری دبی در شرایط خاص جریان فوق بحرانی مناسب هستند و می‌توانند نتایج دقیقی را ارائه دهند.

کنترلر PID

کنترلر PID

کنترل‌کننده پی‌آی‌دی یا Proportional–Integral–Derivative یک سیستم کنترلی بر پایه فیدبک (بازخورد) می‌باشد که هدف اصلی آن نزدیک کردن نتیجه نهایی فرآیند به مقدار مدنظر ما می‌باشد. به زبان ساده‌تر، تمام دغدغه یک کنترل‌کننده PID، هدایت سیستم به‌طرف یک سطح، موقعیت و یا هر مقداری که ما مشخص می‌کنیم، می‌باشد.

PID کنترلرها در صنعت جزء دقیق‌ترین و پایدارترین کنترل‌کننده‌ها به‌حساب می‌آیند و عمدتاً از آنها در راستای خودکارسازی (یا بخشی از یک اتوماسیون) کارها برای نزدیک شدن (تا جای ممکن) به خروجی از پیش تنظیم شده یا هدفی مشخص استفاده می‌کنیم.

بیش از ۹۰% سیستم‌های کنترلی از PID به‌عنوان کنترل‌کننده بازخوردی استفاده می‌کنند.

Pid Control Basics In Detail : Part 2 - The Automization

علت محبوبیت کنترلر پی آی دی

به‌خاطر عملکرد قوی و سادگی عملکردی، این روش توسط عمده شرکت‌های مطرح دنیا در زمینه ساخت کنترلر پذیرفته شده است و از آن در محصولات خود استفاده می‌کنند.

در کنترل‌کننده PID دو تعریف “خطا” و “SetPoint” از اهمیت بالایی برخوردار هستند. ست‌پوینت در اینجا به معنای نقطه مدنظر (سطح، موقعیت، کمیت و یا هر چیزی که ما می‌خواهیم در سیستم کنترلی به آن برسیم) می‌باشد و از طرف دیگر خطا به میزان انحراف (اختلاف) میان نقطه مدنظر و مقدار نهایی خروجی گفته می‌شود. نگفته پیداست که هرچه خطا کمتر باشد بهتر بوده و بدین معناست که ما توانسته‌ایم مقدار نهایی سیستم را با مقدار مدنظر خودمان دقیقاً یکی نماییم.

برای رسیدن به این نقطه مطلوب (خطا = صفر، مقدار خروجی سیستم = SetPoint) سیستم کنترلی PID از سه عملگر به نام‌های؛ تناسبی (Proportional)، انتگرال‌گیر (Integral) و مشتق‌گیر (Derivative) استفاده می‌کند. این سه ضریب پایه در هر کنترلر پی آی دی برای کاربردهای خاص به‌منظور رسیدن به واکنش بهینه متغیر هستند. در ادامۀ بحث به شکلی مفصل به این ضرایب و نحوه عملکرد آنها خواهیم پرداخت.

ضریب تناسبی باعث ایجاد یک کنترل صاف و بدون تغییرات شدید می‌گردد، ضریب انتگرالی به طور خودکار خطای سیستم را اصلاح می‌کند و درنهایت کنترل مشتق به‌سرعت به اختلالات پاسخ می‌دهد

برای اینکه با معادلات PID هم آشنا شویم دو فرمول استاندارد و تابع تبدیل آن را در زیر آورده‌ایم.

فرمول استاندارد PID به شکل زیر است:

باتوجه‌به فرمول بالا به‌راحتی می‌توان تابع تبدیل زیر را به دست آورد:

درنهایت اگر سه بخش را به‌صورت موازی در کنار هم قرار دهیم به دیاگرام کلی کنترلر PID، طبق شکل زیر خواهیم رسید.

قاعده اساسی پشت عملکرد یک کنترل‌کننده PID این است که عبارت‌های تناسبی، انتگرالی و مشتقی باید به طور جداگانه تنظیم یا «کوک» شوند.

جدول مزایا و معایب کنترل‌کننده‌‌های P، I و D

ضریب مزایا معایب
P سریع ساده و ارزان می‌باشد. نمی‌تواند خروجی را به مقدار نهایی مطلوب برساند. تصمیمات بر اساس خطای لحظه‌ای است.
I می‌تواند خروجی را به مقدار مطلوب برساند. به نویز یا تغییرات ناگهانی حساس نیست. بر اساس تاریخچه خطا عمل می‌‌کند. خیلی کند است. پایداری سیستم را کاهش می‌دهد. ساده و ارزان نیست.
D خیلی سریع است. سیستم را پایدار می‌کند. نمی‌تواند خروجی را به مقدار نهایی برساند. به نویز حساس است. ساده و ارزان نیست.

تفاوت بین شیرهای بی بار کننده، اطمینان و تخلیه اضطراری valves: unloading, safety, relief

تفاوت بین شیرهای بی بار کننده، اطمینان و تخلیه اضطراری  valves: unloading, safety, relief

ریلیف ولو

عملکرد شیر اطمینان در مقابل شیر تخلیه اضطراری

در ریلیف ولو باز شدن شیر متناسب با افزایش فشار سیال است. بنابراین شیر عمدتاً به تدریج باز می شود نه ناگهانی!

ریلیف ولو در سطح فشار بیشتر از نقطه تنظیم باز شده و مایعات را تخلیه می کند. سپس فشار به مقدار مورد نظر کاهش می یابد.

در شیر اطمینان، با رسیدن فشار به نقطه تنظیم، شیر سریعا باز میشود و از آسیب به سیستم جلوگیری می کند.

ولوهای تخلیه ایمنی خصوصیات ولوهای ایمنی و ولوهای تخلیه را با هم دارا می باشند. این شیر ها قادر به باز و بسته شدن سریع یا تدریجی هستند و معمولاً متناسب با تغییر فشار پاسخ می‌دهند. این شیر ها را می‌توان با سیال یا ماده تراکم‌ پذیر یا تراکم‌ ناپذیر استفاده کرد.

 

 شیر های بی بار کننده

شیر کنترل فشار بی بار کننده (Unloading valve)، نوع دیگری از شیر های کنترل فشار است که در مواقعی که به پمپ در مدار نیازی نیست جریان ارسالی از پمپ را در فشار ناچیز به مخزن تخلیه می کند. در نتیجه بی بار شدن پمپ، از مصرف توان و اتلاف حرارتی (ناشی از تخلیه سیال در فشار بالا از شیر اطمینان) کاسته می شود. با افزایش فشار در خط فرمان تا حد لازم جهت غلبه بر نیروی فنر، پیستون به سمت بالا حرکت کرده و موجبات تخلیه پمپ به مخزن را فراهم می آورد. مقدار فشار فرمان مورد نیاز به نیروی تنظیمی فنر بستگی دارد.

عملکرد شیر بی بار کننده در مقابل شیر تخلیه اضطراری

شیر تخلیه اضطراری از پمپ کم حجم/ فشار بالا در برابر فشار بالا محافظت می کند.

شیر بی بار کننده روی فشار مشخصی تنظیم شده است تا زمانی که فشار سیستم از این تنظیم بالاتر می رود، جریان را از پمپ پرحجم/ فشار کم به مخزن منحرف کند.

https://encrypted-tbn0.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcT2r3imyyxjM91ML5qlG3mX_KPGYHjRHs7yaw&usqp=CAU

 

Relief valve و unloading valve هر دو در صنعت هیدرولیک و پنوماتیک استفاده می‌شوند و هدف آن‌ها جلوگیری از بیش از حد فشار در سیستم است. با این حال، تفاوت‌هایی بین این دو نوع شیر وجود دارد:

  • Relief valve: این نوع شیر در صورتی باز می‌شود که فشار در سیستم به بیشترین مقدار مجاز رسیده باشد. هدف این شیر جلوگیری از صدمه‌هایی به سیستم، مانند انفجار خطوط و تجهیزات، و کاهش خطرات ایمنی است. وقتی فشار در سیستم بیش از حد مجاز می‌شود، relief valve باز شده و فشار را کاهش می‌دهد.
  • Unloading valve: در این نوع شیر، هدف اصلی کنترل فشار در یک سیستم و تامین فشار مناسب برای اجرای عملیات است. وقتی فشار در سیستم بیش از مقدار مجاز می‌شود، unloading valve فشار را به طور موقت کاهش می‌دهد تا فشار مناسب برای اجرای عملیات فراهم شود. به عبارت دیگر، unloading valve به جای تخلیه کامل فشار، فشار را به مقدار مناسبی کاهش می‌دهد تا کاربردی دیگر برای فشار در سیستم وجود داشته باشد.

به عنوان مثال، unloading valve معمولا در کامپرسورها به‌کار می‌رود تا در صورت بریدن سوییچ، فشار را به مقدار مناسبی کاهش دهد تا کامپرسور در حالت خاموش قرار گیرد. در مقابل، relief valve معمولا در سیستم‌های هیدرولیکی برای جلوگیری از انفجار خطوط و تجهیزات به‌کار می‌رود.

در مواردی که فشار درون یک سیستم بیشتر از حداکثر فشار مجاز طراحی شده برای آن سیستم شود، روش‌های مختلفی برای کنترل فشار و از بین بردن این اضافه فشار وجود دارد. Relief valve و Unloading valve دو روش برای کنترل فشار در سیستم‌های هیدرولیکی و پنوماتیکی هستند.

Relief valve، یک سوپاپ ایمنی است که به طور خودکار باز شده و به فضا متصل می‌شود تا از بین بردن اضافه فشار در سیستم بپردازد. یعنی در صورتی که فشار در سیستم بیش از حد مجاز بالا برود، سوپاپ relief valve به صورت خودکار باز می‌شود و فشار اضافی در سیستم به طور ایمنی تخلیه می‌شود.

اما در مورد Unloading valve، این سوپاپ به طور خودکار در صورت کاهش فشار در سیستم از حداکثر فشار مجاز پایین‌تر باشد، باز می‌شود. به این صورت که در حالت عادی فشار سیستم از طریق این سوپاپ به سمت عناصر هیدرولیکی یا پنوماتیکی تحویل داده می‌شود و آن‌ها کار خود را انجام می‌دهند. اما در صورتی که فشار سیستم کاهش پیدا کند، این سوپاپ به صورت خودکار بسته می‌شود تا فشار سیستم حفظ شود و ممکن است در برخی موارد باعث کاهش مصرف سوخت و کاهش خرابی موتور و سیستم های هیدرولیکی یا پنوماتیکی شود.

به عبارت دیگر، اگر فشار سیستم بیش از حداکثر مجاز شود، در حالت Relief valve، فشار تخلیه می‌شود، در حالی که در حالت Unloading valve، اگر فشار سیستم بیش از حداکثر مجاز شود، فشار به سمت خط برگشت داده می‌شود

هر دو relief valve و unloading valve در سیستم های هیدرولیک و پنوماتیک برای کنترل فشار استفاده می شوند، اما تفاوت‌هایی نیز دارند.

Relief valve یک ولویی است که فشار درون یک سیستم را محافظت می کند. در صورتی که فشار درون سیستم به حداکثر مجاز برسد، relief valve باز می شود و اجازه می دهد که مایع یا گاز از سیستم خارج شود و به این ترتیب فشار درون سیستم کاهش می یابد. در حالتی که فشار کمتر از مقدار تعیین شده توسط relief valve باشد، valve بسته است و فشار درون سیستم تحت کنترل خواهد بود.

از unloading valve ها برای کنترل فشار درون یک سیستم استفاده می شود، اما عملکرد آنها کاملاً متفاوت است. unloading valve در زمانی که فشار در سیستم به یک حد مشخص (معمولاً در حالت استراحت) برسد، وظیفه دارد که فشار را به طور خودکار کاهش دهد. به عبارت دیگر، unloading valve به صورت خودکار یا با دستور از راه دور مانع از ایجاد فشار اضافی در سیستم می شود.

به عنوان مثال، یک پمپ هیدرولیکی که به صورت مداوم در حال کار است، ممکن است برای یک دوره از زمان در حالت استراحت قرار گیرد. در این حالت، فشار درون سیستم هنوز باقی می ماند، اما ممکن است نیاز به فشار اضافی در این حالت نباشد. در این موارد، unloading valve به صورت خودکار باز می شود و اجازه می دهد که فشار از سیستم خارج شود تا ایجاد فشار اضافی درون سیستم را پیشگیری کند. در حالی که relief valve هنگامی که فشار در سیستم به حداکثر مجاز برسد، باز می شود و فشاررا از سیستم خارج می کند تا از تخریب و خرابی سیستم جلوگیری کند. به عبارت دیگر، unloading valve به صورت خودکار و در شرایط خاصی باز می شود تا فشار اضافی درون سیستم جلوگیری شود، در حالی که relief valve هنگامی که فشار به حداکثر مجاز می رسد، به صورت دستی یا خودکار باز می شود تا از تخریب سیستم جلوگیری شود.

شیر بی بار کننده در چه شرایطی باز می شود؟

شیر بی بارکننده (unloading valve) به طور خودکار باز می‌شود زمانی که در یک سیستم هیدرولیکی، فشار از مقدار تعیین شده بیشتر شود. در واقع، وظیفه شیر بی بارکننده برقرار کردن فشار مورد نظر در سیستم هیدرولیکی است، به این صورت که وقتی فشار سیستم به حد مشخصی می‌رسد، شیر باز شده و فشار اضافی در خطوط سیستم به برگشت دادن روغن به مخزن یا تخلیه آن در خط برمی‌گرداند. با این کار، از کاهش مصرف انرژی و گرمای اضافی ناشی از فشار بیش از حد در سیستم هیدرولیکی جلوگیری می‌شود.

وظیفه شیر بی بار کننده در دمنده چیست؟

شیر بی بار کننده در دمنده وظیفه کنترل فشار هوا در سیستم را دارد. هنگامی که فشار هوا در سیستم به حد مطلوب رسید، شیر بی بار کننده باز شده و اجازه می دهد که هوای اضافی به محیط بیرون دفع شود، به این ترتیب فشار سیستم را در حد مطلوب نگه می دارد. همچنین در صورتی که فشار هوا در سیستم افزایش یابد، شیر بی بار کننده بسته می شود و جلوی بیشتر شدن فشار هوا در سیستم را می گیرد. به این صورت، شیر بی بار کننده برای حفاظت از سیستم و کنترل فشار در دمنده بسیار حیاتی است.

شیر بی بارکننده (unloading valve) در دمنده، وظیفه کاهش فشار در سیستم هیدرولیکی را دارد. این شیر باعث تخلیه فشار اضافی در سیستم هیدرولیکی می‌شود تا جلوی افزایش فشار و خرابی قطعات سیستم هیدرولیکی را بگیرد. در واقع، وظیفه شیر بی بار کننده در دمنده، جلوگیری از افزایش فشار در سیستم هیدرولیکی در صورتی که از دمنده استفاده نشود است. وقتی که دمنده در حالت استراحت قرار می‌گیرد، شیر بی بار کننده باز می‌شود و فشار اضافی در سیستم هیدرولیکی تخلیه می‌شود. این کار باعث کاهش فشار در سیستم و همچنین صرفه جویی در مصرف سوخت دمنده می‌شود. در غیر این صورت، فشار اضافی در سیستم هیدرولیکی ممکن است سبب شود که مصرف سوخت دمنده افزایش یابد و همچنین قطعات سیستم هیدرولیکی خراب شوند.

شیر بی بار کننده در شرایط مختلف ممکن است باز یا بسته باشد.

  1.  زمانی که سیستم در حال کار است و فشار درون سیستم بالاتر از حد مجاز می‌شود، شیر بی بار کننده باز می‌شود تا اجازه دهد که فشار اضافی از سیستم خارج شود و فشار درون سیستم کنترل شود.
  2.  در شرایطی که سیستم در حال استراحت است و فشار درون سیستم هنوز باقی مانده، شیر بی بار کننده باز می‌شود تا اجازه دهد که فشار از سیستم خارج شود تا ایجاد فشار اضافی درون سیستم را پیشگیری کند. به عنوان مثال، در دمنده هوا، شیر بی بار کننده هنگامی که فشار درون مخزن بیش از حد مجاز می‌شود، باز می‌شود تا اجازه دهد که هوای اضافی از مخزن خارج شود و فشار درون مخزن کنترل شود. این قسمت دوم فرق اساسی با relief valve  می باشد. شیر بی بارکننده باز می‌شود تا فشار موجود در سیستم را تخلیه کند و فشار اضافی درون سیستم را کاهش دهد. زمانی که سیستم در حال استراحت است، مصرف فشار صفر است ولی فشار هنوز درون خطوط سیستم وجود دارد. در این شرایط، شیر بی بار کننده به صورت خودکار باز می‌شود تا اجازه دهد فشار درون خطوط تخلیه شود و سیستم آماده به کار شدن باشد. اگر شیر بی بارکننده باز نشود، فشار داخل سیستم به حداکثر مجاز برسد و ریلیف ولو باز شود که این ممکن است باعث ایجاد صدای بلند و همچنین خرابی و آسیب به سیستم شود.

شیر بی بارکننده هنگامی که در حالت استراحت و فشار درون سیستم هنوز باقی مانده، باز می‌شود تا فشار اضافی در سیستم جلوگیری شود. یعنی در این حالت، برای جلوگیری از افزایش فشار درون سیستم، شیر بی بارکننده باز می‌شود تا به فشار صفر برساند. در واقع وظیفه شیر بی بارکننده در سیستم، جلوگیری از افزایش فشار درون سیستم و حفظ فشار مناسب در سیستم است.

 

Common uses of water pressure regulator valves include applications where low flow is required. Some examples include ultra-fine misters for greenhouses, evaporative cooling, and dust suppression. Pressure regulator valves are also used where a precise application is required, as with disinfection sprayers and carpet extractors.

If you choose an unloader instead of a regulator valve, a build-up of pressure can occur between stops and starts and result in a burst of excess fluid at a higher PSI when the trigger is engaged. In the case of disinfection sprayers, it could result in inconsistent spray coverage, and a carpet extractor that uses an unloader instead of a regulator could end up with a puddle of excess water and cleaning solution on the floor.

شیرهای بی بار کننده یا Unloading Valve

شیرهای بی بار کننده یا Unloading Valve

شیرهای بی بار کننده یا  Unloading Valves ، بسیار شبیه شیرهای فشارشکن پایلوت‌دار هستند. تنها تفاوت آنها در محلی است که از آنجا سیگنال پایلوت را دریافت می‌کنند. در این شیرها، از پورت X برای دریافت سیگنال پایلوت استفاده می‌شود و چنانچه فشار دریافتی بالاتر از فشار تنظیم شده بر روی سوپاپ پایلوت باشد، سوپاپ پایلوت و سوپاپ اصلی باز شده و سیال  هدایت می‌شود.

What is an Unloading Valve? - Types, Principle - Inst Tools

 

شیرهای بی بار کننده یا  Unloading Valves، بیشتر در مداراتی مورد استفاده قرار میگیرند که در آنها ابتدا به دبی بالا و فشار کم و سپس به دبی کم و فشار بالا نیاز باشد.

معرفی و نحوه عمکرد شیر بی بارکننده

What is an Unloading Valve? - Types, Principle - Inst Tools

شیر بی بار کننده ، نوع دیگری از شیر های کنترل فشار است که در مواقعی که به پمپ در مدار نیازی نیست جریان ارسالی از پمپ را در فشار ناچیز به مخزن تخلیه می کند.

در نتیجه بی بار شدن پمپ، از مصرف توان و اتلاف حرارتی (ناشی از تخلیه سیال در فشار بالا از شیر اطمینان) کاسته می شود. با افزایش فشار در خط فرمان تا حد لازم جهت غلبه بر نیروی فنر، پیستون پایینی به سمت بالا حرکت کرده و موجبات تخلیه پمپ به مخزن را فراهم می آورد. مقدار فشار فرمان مورد نیاز به نیروی تنظیمی فنر بستگی دارد.

در بسیاری از سیستم های هیدرولیک (مانند پرس ها)، عملگر در بخشی از کورس رفت که بدون درگیری با بار مقاوم طی می شود، نیازی به جریان و سرعت و سرعت بالا داشته و هنگام شروع و طی سیکل کاری به جریان پایین و فشار بالا نیازمند می باشد. در اینگونه مدار ها می توان از دو پمپ استفاده نمود. به گونه ای که هنگام درگیری با بار مقاوم، پمپ کوچک تر که از قابلیت تامین سیال در فشار بالا و دبی پایین برخوردار است سیال مورد نیاز مدار را تامین نموده و پمپ بزرگتر را که جهت تامین حجم زیاد سیال در فشار پایین طراحی شده است، بی بار می گرداند. در این حالت جریان خروجی پمپ بزرگ تر بدون نیاز به تخلیه از طریق شیر اطمینان، مستقیماً به مخزن تخلیه می شود. بدین ترتیب با بی بار کردن پمپ بزرگ در طی بخشی از سیکل کاری از اتلاف توان جلوگیری می شود.

 

کاربرد شیر بی بارکننده

در بسیاری از سیستم ها، ابتدا جهت ایجاد حرکت سریع بار یا ابزار به حجم زیاد روغن در فشار پایین نیاز است و پس از طی مرحله حرکت سریع، هنگام عملیاتی همانند پرسکاری، به منظور تامین نیروی کافی به حجم کم روغن در فشار بالا نیاز می باشد.

به منظور دستیابی به عملکرد مذکور می توان از دو پمپ استفاده نمود به گونه ای که طی حرکت سریع، روغن مورد نیاز سیستم توسط هر دو پمپ تامین شده و سپس هنگام بالا رفتن فشار، در طی عملیات پرسکاری یا تغذیه، پمپ اصلی (پمپ با دبی بالا و قابلیت عملکرد در فشار پایین) بی بار شده ( با استفاده از شیر بی بارکننده ) و پمپ کوچک (پمپ با دبی پایین و قابلیت عملکرد در فشار بالا) فشار مورد نیاز سیستم را تامین نماید. پایین بودن دبی پمپ فشار بالا، مانع از گرم شدن روغن می گردد.

دکانتر SBR- Decanter یا سرریز شناور

دکانتر SBR- Decanter یا سرریز شناور

 

نحوه عملکرد دکانتر SBR:

  • ارسال سیگنال از طریق PLC به دکانتر پس از گذشت زمان کافی جهت زلال­سازی
  • انتقال دکانتر به زیر سطح آب از طریق محرک برقی
  • تنظیم میزان جریان خروجی براساس میزان استغراق سرریز
  • عمل کردن سوییچ القایی محرک در زمانی که سطح آب به پایین ترین حد رسیده و توقف عملیات تخلیه
  • حرکت محرک به سمت نقطه پارک برای شروع سیکل بعدی
  • عمل كردن سوييچ القايي محرك در زمان رسیدن دكانتر به نقطه پارك

اجزای تشکیل دهنده دکانتر  SBR

  1. کانال و سرریز سیال ورودی
  2. ناودان های انتقال سیال از سرریز به لوله ورودی
  3. کلکتور چرخنده خروجی
  4. اتصال چرخنده
  5. مانع کفاب
  6. محرک برقی

مشخصات فنی دکانتر SBR:

  • جنس:کلیه قطعات از جنس فولاد ضد زنگ
  • ظرفیت تخلیه : 5/2 مترمکعب در دقیقه به ازای هر متر طول در شرایط نرمال (بسته به طول و ارتفاع آب بر روی سرریز )
  • ابعاد: طول دکانترهای ساخت این شرکت بین 3 تا 10 متر (ساخت طول­های متفاوت به صورت سفارشی)
  • انعطاف ­پذیری خوب در برابر تغییرات دبی به دلیل توانایی تنظیم سرعت حرکت دکانتر
  • مقاوم در برابر خوردگی
  • ارتقا بهره برداری از سیستم به دلیل انتقال فاضلاب تصفیه شده از طریق سریز به داخل کانال دکانتر و رویت کیفیت آن
  • تعمیر و نگهداری آسان و حداقل ، به دلیل نصب سیستم درایو در خارج از تانک
  • عملکرد به عنوان سرریز در شرایط سیلاب و دبی زیاد، جهت جلوگیری از ایجاد خسارت به واحد تصفیه خانه

ترانسمیتر دما, Temperature Transmitter

ترانسمیتر دما, Temperature Transmitter

به طور کلی ترانسمیترها نقش مهمی در شناسائی و نظارت بر فاکتورهای مختلف دارند و ترانسمیتر دما یکی از مهم‌ترین آن‌هاست. این ابزارها که تحت عنوان تمپرچر ترانسمیتر، تمپرشر ترانسمیتر و ترانسدیوسر دما هم در بازار شناخته می‌شوند، نقش مهمی در کنترل فرآیندهای صنعتی دارند و به اپراتورها کمک می‌کند که تمامی شرایط فرآیند را در اختیار خود داشته باشند. ترانسمیتر از یک واژه انگلیسی بر گرفته شده که نشان دهنده سیستم انتقال دما و حرارت است. زمانی که ترانسمیتر دما در یک سیستم صنعتی به کار گرفته می‌شود، از آن برای تشخیص اختلاف دما و تغییر دما کمک گرفته شده و نتیجه را به صورت داده به اپراتور گزارش می‌کند.

ترانسمیتر دما یوکوگاوا
ترانسمیتر دما روزمونت
ترانسمیتر دما اندرس هاوزر
ترانسمیتر دما ای بی بی ABB
ترانسمیتر دما زیمنس
ترانسمیتر دما هانیول
ترانسمیتر دما ویکا
ترانسمیتر دما جومو

ترانسمیتر دما چیست؟

ترانسمیتر دما (Temperature Transmitter) تحت عنوان ابزاری برای کنترل اختلاف دما در یک سیستم و گزارش آن به اتاق کنترل شناخته می شود. این ابزار شامل دو بخش تشخیص و انتقال است. در قسمت تشخیص، تغییرات دمای سیستم با کمک دماسنج های مختلف، اغلب ترموکوپل ها، تشخیص داده می شود و این تغییر دما به یک سیستم تبدیل جریان حرارتی به جریان الکتریکی انتقال داده میشود. در واقع نتیجه نهایی تشخیص دما یک داده دیجیتالی یا آنالوگ است که در صفحه نمایش گزارش می شود. بخش دوم کار ترانسمیتر دما یا همان تمپرچر ترانسمیتر، انتقال نتایج به دست آمده به سیستم کنترل است. البته این به این معنی نیست که سیستم انتقال پیچیده ای برای آن در نظر گرفته شده و در یک اتاق کنترل جدا گزارش می‌شود. گاهی این انتقال شامل نشان دادن نتیجه به دست آمده در یک صفحه نمایش کوچک بر روی خود ترانسمیتر است. در واقع ترانسمیتر بر روی سیستم نصب شده و اپراتور یا بازرس به هنگام بازرسی سیستم می تواند تغییرات و تحولات دمایی گزارش شده بر روی صفحه نمایش را ببیند. شرکت ابزار سنجش آریا نماینده فروش محصولات ابزار دقیق مانند سنسور pH، گیج دما و سنسور دما نیز می باشد.

 نحوه عملکرد ترانسمیتر دما

با توجه به تعریفی که برای ترانسمیتر دما ارائه شد، به احتمال زیاد درک کاملی از عملکرد آن دارید. این ابزار بر روی یک فرآیند صنعتی نصب می شود و امکان کنترل دما را برای آنها فراهم می کند. در ترانسمیترها از یک دماسنج، اغلب به صورت ترموکوپل استفاده می شود. این ترموکوپل می تواند دمای سیستم را تشخیص داده و آن را به صورت داده دیجیتال در اختیار ابزار قرار دهد. نتیجه نهایی کار به صورت داده های الکتریکی یا شدت جریان گزارش می شود که ممکن است جریانی بین ۲۰ تا ۴۰ میلی آمپر در نوع الکتریکی فشار هوا گزارش شود.

 انواع مختلف ترانسمیتر

بطور کلی انواع ترانسمیتر دما با توجه به نحوه نصب آنها همچنین به نسل های مختلف آنها دسته بندی می شوند. اگر بخواهیم آنها را بر مبنای نحوه نصب تقسیم بندی کنیم، با سه دسته زیر مواجه هستیم:

  • ترانسمیتر دما نوع استوانه ای هد مونت (head mounted Transmitter)
  • ترانسمیتر دمای نوع ریل مونت (rail mounted Transmitter)
  • ترانسمیتر دمای نوع فیلد مانت (Field Mounted Transmitter)

اما معیار مهم دیگری که برای دسته بندی انواع تمپرچر ترانسمیتر می‌توانیم از آن استفاده کنیم، معرفی آنها در نسل های مختلف است. نسل اولیه این ترانسمیترها خروجی خود را به صورت سیگنال های آنالوگ گزارش می‌دادند. در این دستگاه ها از یک سنسور استفاده می شد که قادر به تشخیص دما بود. معمولا این سنسورها از نوع ترموکوپل های صنعتی بوده و خروجی آنها به شکل سیگنال های بین ۰ تا ۱۰ ولت یا سیگنال های بین ۴ تا ۲۰ میلی آمپر است.

نسل دوم ترانسمیترهای دما شامل ابزارهایی بودند که خروجی آنها به صورت دیجیتالی بوده و محدوده مختلفی را تحت پوشش قرار می دهند. این دستگاه ها در شرایط مختلف قابل استفاده هستند و تغییرات وسیع دمائی را به صورت تغییرات مثبت و منفی گزارش می دهند. برخی از آنها قادر به گزارش نتیجه به صورت میلی ولت بوده و برخی نتایج را به صورت تابعی از مقاومت و به صورت اهم گزارش می دهد. نسل سوم ترانسمیتر دما گروهی هستند که خروجی آنها به صورت دیجیتالی است. این ترانسمیترها که به عنوان ترانسمیتر هوشمند هم شناخته می‌شوند، نتایج را به صورت داده های دیجیتالی گزارش می دهند و از پروتکل های صنعتی و کالیبراسیون هم پشتیبانی می کنند.

البته دسته بندی های دیگری مانند ترانسمیتر فعال و ترانسمیتر غیرفعال نیز برای ترانسمیترهای دما استفاده میشود. ترانسمیترهای غیر فعال مسیر تغذیه جداگانه ای ندارند و از روی همان خطوط جریان خروجی ولتاژ مورد نظر خود را تامین می کند. این در حالی است که ترانسمیترهای فعال نتایج را به صورت جریان استاندارد بین ۴ تا ۲۰ میلی آمپر ارسال می کنند و نیاز به منبع تغذیه جداگانه دارند. اصولاً ترانسمیترهای غیرفعال طرفدار بیشتری دارند و به دلیل عدم استفاده از سیستم های تامین منبع جریان، امکان استفاده از آنها در شرایط مختلف وجود دارد.

 از ترانسمیتر دما کجا استفاده میشود؟

به طور کلی ترانسمیتر ها به عنوان ابزار دقیق استفاده می شوند و وظیفه آنها کنترل پارامترها و فاکتورهای مختلف صنعتی است. به عنوان مثال ترانسمیتر دما برای اندازه گیری دما و تغییرات آن در یک فرآیند و ترانسمیتر فشار برای اندازه گیری و تغییرات فشار استفاده می شود. بنابراین از تمپرچر ترانسمیتر می توان در نقش های مختلفی استفاده کرد. برخی از این نقش ها عبارتند از:

  • اندازه گیری و کنترل دما در یک کوره صنعتی یا غیر صنعتی
  • اندازه گیری و کنترل تغییرات دما در اثر واکنش های شیمیایی
  • اندازه گیری و کنترل دما در موتورهای صنعتی برای ایجاد شرایط بهینه
  • اندازه گیری و کنترل دما در سیستم های پایپینگ در فرایندهای صنعتی و پالایشگاهی
  • اندازه گیری و کنترل دما در مخزن های تحت فشار و محل انجام واکنش های شیمیایی
  • اندازه گیری و کنترل دما در دیگ بخار و در بویلر ها.

اطلاعاتی که در مورد ترانسمیتر دما داده شد، بیشتر عمومی هستند و برای استفاده تخصصی و فنی از آن ها لازم است که هم اپراتور و هم نصاب ترانسمیتر آشنایی کامل با آنها داشته باشند. در حقیقت ترانسمیترها ابزار های حرفه ای و تخصصی محسوب می شوند.

دیافراگم سیل , diaphragm seal

دیافراگم سیل , diaphragm seal

دیافراگم سیل که سیل دیافراگمی نیز نامیده می شود، از جمله ابزارهایی است که می‌تواند نقش مهمی در کنترل فشار سیستم های پالایشگاهی و کارخانه های صنعتی حاوی مواد خورنده داشته باشد. این ابزارها در نقش های مختلفی و برای سیالات مختلف قابل کاربرد هستند. البته طبیعی است که در طراحی بخش های مختلف آنها تغییراتی به وجود می‌آید و این تغییرات باعث می‌شود که ما برای هر کدام از سیالات و برای هر کدام از کاربردهای خود نیاز به یک سبک و نوع خاص داشته باشیم. پس در ابتدا یک تعریف کلی از دیافراگم سیل ارائه خواهیم داد و سپس به بررسی قسمتهای مختلف آنها و همچنین تفاوت آنها با دیافراگمی خواهیم پرداخت.

دیافراگم سیل

دیافراگم سیل چیست؟

دیافراگم سیل یا دیافراگم درزبندی یا حتی دیافراگم آب بندی یک ابزار با طراحی خاص است که از یک غشای انعطاف پذیر در یک محیط ایزوله برای انتقال فشار استفاده می کند. این دستگاه عملکرد نسبتاً ساده‌ای دارد و تغییر فشار در دو طرف یک پرده نازک و منعطف ما را به نتیجه مطلوب می رساند. حقیقت ماجرا این است که ما پرده را بین یک سیال و یک دستگاه فشارسنج مانند ترانسمیتر اختلاف فشار یا ترانسمیتر فشار قرار می‌دهیم. تغییرات فشار در سیال یا هر گونه تغییر در وضعیت آن باعث تغییر شکل و ظاهر پرده دیافراگم می‌شود که خود را به صورت اختلاف فشار در دستگاه ترانسمیتر نشان می دهد.

Related image

یک دیافراگم سیل از چه قسمت هایی تشکیل شده است؟

به طور کلی دیافراگم سیل را می توانیم در دو گروه قرار دهیم. برخی از آنها به صورت فلنجی هستند و برخی نیز از سبک طراحی اینتگرال یا قوطی مانند برخوردار هستند. ابزارهای فلنجی از دو فلنج تشکیل شده اند که بین آنها یک غشای نازک به عنوان پرده دیافراگم قرار گرفته است. یک سمت پرده با سیال در ارتباط است و سمت دیگر آن با یک ماده خاص مانند روغن های سیلیکون یا گلیسیرین پر می شود. اما در مورد دیافراگم سیل قوطی مانند ما با یک محفظه به شکل قوطی مواجه هستیم که پرده دیافراگم در داخل آن قرار می‌گیرند و سایر قسمت های آن کاملا نسبی به ابزارهای فلنجی هستند.

 

سیل دیافراگمی در چه حوزه هایی کاربرد دارد؟

گفتیم که دیافراگم سیل قرار است که بین یک سیال و یک ترانسمیتر فشار یا ترانسمیتر اختلاف فشار به کار گرفته شود. سوالی که در اینجا وجود دارد این است که ما چه نیازی به وجود سیل دیافراگم داریم؟ آیا امکان اندازه گیری مستقیم به فشار وجود ندارد؟ در حقیقت این ابزار در شرایطی به کار برده می شود که ما ارتباط مستقیم بین سیال و ترانسمیتر را به صلاح نمی‌دانیم. برخی از مواد خاص مانند سیالات خورنده و اسیدی، سیالات با غلظت ویسکوزیته بالا و همچنین سیالات با قابلیت برودتی، به طور مستقیم بر روی دستگاه ترانسمیتر تاثیر گذاشته و عملکرد آن را مختل می کنند.

زمانی که ما به دنبال اندازه گیری فشار یا اختلاف فشار در این سیالات باشیم، اگر بخواهیم از ترانسمیتر های مقاوم استفاده کنیم، باید به سراغ تجهیزاتی از جنس مونل برویم. این وضعیت برای یک ترانسمیتر قابل چشم پوشی است، اما اگر ما به تعداد بالا نیاز داشته باشیم از لحاظ اقتصادی مقرون به صرفه نیست و باید راهکار جایگزین را انتخاب کنید. پس با این تفاسیر به سراغ دیافراگم سیل می رویم که بین سیال و ترانسمیتر قرار می گیرد و وظیفه انتقال فشار را بر عهده دارد. تنها نگرانی که در این زمینه وجود دارد این است که معمولا این دستگاه ها با خطا در حدود 1.6 همراه هستند که باید قبل از کاربرد به طور کامل کالیبره شوند.

تفاوت دیافراگم و دیافراگمی چیست؟

یکی از مواردی که همیشه در صنعت باعث چالش شده و به نوعی باعث سرگیجه میشود، استفاده از دو لفظ دیافراگم و دیافراگمی است. بطور کلی، دیافراگم سیل یک ابزار جداگانه است که برای انتقال فشار به کار برده می شود. این ابزار بین سیال و ترانسمیتر قرار می گیرد. بنابراین به صورت انفرادی از لفظ دیافراگم برای آن استفاده می شود. حالا برخی از شرکت‌ها برای کاهش خطا و بالا بردن صحت اندازه گیری فشار، اقدام به تولید تجهیزات به صورت ترکیبی از دیافراگم سیل و ترانسمیتر کرده اند. این مجموعه به صورت کلی تحت عنوان دیافراگمی شناخته می شود.

اینکه بخواهیم بین این دو مورد گزینه برتر را انتخاب کنیم شاید چندان درست نباشد و در حقیقت برتری خاصی بین آنها نیست. اما در دیافراگمی شما با دو ابزار کاملا هماهنگ با یکدیگر مواجه هستید که آماده نصب در یک سیستم خاص است. این موضوع باعث می‌شود که کالیبره کردن همزمان آن ها برای شما بسیار راحت تر باشد. اما اگر خود شما ترجیح می‌دهید که هر دو ابزار را با هم نصب کنید و فرآیند کالیبره آنها را هم انجام دهید، مشکلی در مورد استفاده از دیافراگم سیل و سپس ترانسمیتر وجود ندارد و می توانید همان عملکرد را از آنها انتظار داشته باشید.

جنس پرده دیافراگم و فاکتورهای موثر بر انتخاب آنها

یکی از موارد مهمی که در خرید دیافراگم سیل به ما کمک می‌کند، مسئله در نظر گرفتن سیال و انتخاب پرده دیافراگم با توجه به وضعیت آن است. شرکت های تولید کننده این ابزار ها مانند شرکت ویکا، با توجه به این وضعیت انواع مختلفی از پرده های دیافراگمی را طراحی کرده اند که جنس آنها با یکدیگر متفاوت است. به طور کلی پرده های غیرفلزی از الاستومرهای عمومی و تخصصی مانند پلاستیک های پلیمری ساخته شده‌اند. این دیافراگم ها مقاومت بالایی در برابر شرایط خورنده دارند و از طرف دیگر تنها برای محدوده فشاری خاصی کاربرد دارند. این در حالی است که برای دیافراگم های فلزی از آلیاژهای مختلف فولاد زنگ نزن یا استنلس استیل استفاده می شود. این آلیاژها شامل گریدهای مختلف مانند مونل، اینکونل، تانتالیوم و تیتانیوم می‌شوند که هر کدام از آنها ویژگی های متفاوتی دارند و این ویژگی ها کاربرد آنها را تحت تاثیر قرار می دهند. دیافراگم های فلزی ممکن است به صورت صاف یا به صورت چین دار طراحی شده باشند.

زمانی که شما قصد خرید دیافراگم سیل را دارید باید دیافراگم استفاده شده در آن را با توجه به نوع سیال، درجه حرارت اعمالی بر روی آن، جنس لوله ها، فشار گرم، فشار سیال و نوع ترانسمیتر انتخاب کنید. با توجه به این که یا فراهم استفاده شده در این ابزارها وظیفه جدا کردن ابزار اندازه گیری از محیط اندازه گیری را بر عهده دارد، مقاومت آن در برابر سیال و سایر شرایط محیطی بسیار مهم است

منیفولد ولو , Manifold Valve, شیر چند راهه

منیفولد ولو , Manifold Valve, شیر چند راهه

منیفولد ولو به عنوان یکی از بهترین ابزارها برای تنظیم بخشی از یک سیستم فرآیندی بدون قطعه جریان آن شناخته می‌شود. این ابزارها که تحت عنوان شیر چند راهه هم شناخته می‌شوند، به مهندسین این امکان را می‌دهند که جریان را از مسیرهای مختلف عبور دهند و تغییرات دلخواه خود را در هر مسیر به وجود بیاورند. به عنوان مثال ما اگر قصد تغییر فشار در ترانسمیترهای اختلاف فشار را داشته باشیم، به راحتی می‌توانیم از این شیرها به عنوان یک اکولایزر یا یکسان‌سازی کننده استفاده کنیم.

منیفولد ولو یا شیر چند راهه چیست؟

منیفولد ولو (Manifold Valve) یک نوع شیر چند راهی مخصوص تشکیل شده از چند نازل یا چند شیر سوزنی است که کنترل آن‌ها به کمک یک مدار انجام می‌گیرد و می‌تواند مسیر جریان را به شکل دلخواه تنظیم و تغییر دهد. وجود این شیرآلات برای سیستم‌های مختلف و به طور ویژه برای تنظیم فاکتورهایی مانند فشار در ترانسمیترهای اختلاف فشار بسیار مهم است. در حقیقت با کمک این شیرها می‌توان یک مسیر را قطع و جریان را به سمت مسیر دیگر هدایت کرد تا به راحتی فرایند تعمیرات و کالیبراسیون انجام شود.

منیفولد ولو

نحوه عملکرد شیرهای چند راهه

منیفولد ولو می‌تواند به عنوان نگهبان یا کنترلر در یک سیستم برای نقشه‌های مختلفی استفاده شود. این گروه از شیرآلات بیشتر به منظور یکسان سازی فشار در ترانسمیترهای اختلاف فشار به کار گرفته می‌شوند. فرض بگیرید که شما دارای یک سیستم فرآیندی هستید که امکان عبور جریان از مسیرهای مختلف وجود دارد. از طرف دیگر اگر شما از شیرهای چند راهه استفاده نکنید، برای انجام تعمیرات و کالیبراسیون و حتی تخلیه مواد لازم است که شیر اصلی را قطع کنید و پس از آن فرایند تنظیم را انجام دهید.

اما شیرهای منیفولد ولو دسترسی ما را به ترانسمیترهای فشار و ترانسمیترهای اختلاف فشار بسیار راحت‌تر می‌کند و به همین دلیل کالیبراسیون آنها با دردسر کمتری انجام می‌شود. وقتی که ما از یک شیر منیفولد استفاده می‌کنیم، بدون اینکه نیازی به خاموشی سایر تجهیزات ابزار دقیق تعریف شده در فرآیند خود داشته باشیم، می‌توانیم در هر مرحله شیر موردنظر را قطع کرده و جریان را به سمت دیگر هدایت کنیم. با این تفاسیر بدون اینکه نیازی به خاموشی سیستم یا بستن فرآیند داشته باشیم فرآیند تعمیر انجام می‌گیرد و سیستم هم به صورت یکپارچه به کار خود ادامه می‌دهد.

 انواع شیر چند راهه در بازار

زمانی که بحث استفاده از منیفولد ولو در یک سیستم کوچک مطرح می‌شود خیلی راحت می‌توانیم از سیستم‌های دوراهی استفاده کنیم که هم اندازه کوچکتری دارند و هم کنترل آن‌ها آسان‌تر است. اما در برخی موارد ما با تعداد جریان بیشتری مواجه هستیم و لازم است که جریان خروجی از شیر به مسیرهای متفاوتی تقسیم بندی شود. به همین دلیل در حال حاضر در بازار ما با سه دست شیر چند راهی مواجه هستیم:

منیفولد ولو 2 راهه

این شیرها بهترین انتخاب ممکن برای ترانسمیتر فشار هستند و ساختار آنها به شکلی است که از یک شیر مسدود کننده و یک شیر تست یا تخلیه تشکیل شده است. برای استفاده از این شیر منیفولد ما می‌توانیم شیر مسدود کننده را بسته و شیر تخلیه را به یک مولد فشار وصل کنیم و عملیات تست فشار را انجام دهیم. بنابراین بدون اینکه نیازی به خارج کردن شیر یا تجهیزات از خط فرآیندی خود داشته باشیم، به راحتی عملیات تست فشار انجام می‌شود.

منیفولد ولو 3 راهه

این بسته از شیرآلات 3 راهه بیشتر در مورد ترانسمیترهای اختلاف فشار به کار گرفته می‌شوند و به راحتی می‌توان به کمک آنها نقطه صفر ترانسمیتر اختلاف فشار را به دست آورد. شیرهای منیفولد سه راهه دارای دو شیر مسدود کننده بوده و یک شیر تعادل دهنده یا اکولایزر در آنها استفاده شده است. بنابراین ما برای به دست آوردن نقطه صفر در ترانسمیترهای اختلاف فشار، به راحتی می‌توانیم شیر مسدود کننده را بسته و شیر اکولایزر را باز کنیم. در این وضعیت فشار در دو طرف پرفشار و کم فشار برابر شده و اختلاف فشار به صفر می‌رسد. بنابراین دستگاه مورد نظر هم کالیبره شده و ما بهترین بهره را از منیفولد ولو سه راهه برده‌ایم.

منیفولد ولو 5 راهه

از لحاظ عملکرد تفاوت زیادی بین منیفولد ولو ۵ راهه و شیرهای سه راهه وجود ندارد. این شیرها باز هم برای ترانسمیترهای اختلاف فشار و برای کالیبره کردن آنها در نقطه صفر به کار برده می‌شوند. شیرهای ۵ راهه دارای دو شیر مسدود کننده، یک شیر اکولایزر و دو شیر ونت یا تست هستند. زمانی که مهندس فرآیند به دنبال پیدا کردن نقطه صفر ترانسمیتر اختلاف فشار باشد، می‌توان به راحتی ترانسمیتر را در سه یا پنج نقطه کالیبره کرده و روند پیدا کردن نقطه صفر را دقیقاً همانند شیرهای سه راهه انجام داد.

اهمیت کاربرد شیر چند راهه در یک سیستم

استفاده از منیفولد ولو می‌تواند با امتیازات زیادی برای ما همراه باشد. به طور کلی این شیرآلات در کالیبره کردن ترانسمیتر فشار و ترانسمیتر اختلاف فشار بهترین گزینه ممکن هستند. یعنی مهندس فرآیند بدون اینکه نیازی به خارج کردن تجهیزات داشته باشد یا مجبور شود که خط فرآیند خود را ببندند، به راحتی مسیر جریان را تغییر داده و نقطه اختلاف فشار صفر را به دست می‌آورد. این ویژگی جالب در بالا بردن بازدهی یک سیستم و همچنین جلوگیری از خاموشی‌ها نقش مهمی دارد. زمانی که هدف ما سرعت در انجام کار برای کار با ابزارها و تجهیزات ابزار دقیق باشد، منیفولد ولو یا شیرهای چند راهه این فرصت را به ما می‌دهند که در کمترین زمان ممکن و با بالاترین سرعت فرایند کالیبراسیون را انجام دهیم. مسئله خرید منیفولد ولو یا شیر چند راهه نیاز به در نظر گرفتن چند فاکتور مختلف دارد.

سوئیچ جریان, Flow Switch

سوئیچ جریان, Flow Switch

سوئیچ جریان یک دستگاه است که جریان هوا، بخار و مایع را نظارت می کند. این دستگاه یک سیگنال را به دستگاه دیگری مثل پمپ ارسال می کند و می تواند جریان را به پمپ برای خاموش و روشن شدن نشان دهد. جریان به معنای حرکت جسمی (سرعت) مایع، گاز یا بخار در یک لوله است که موجب سوئیچ شدن می شود. بدون جریان به معنای کاهش سرعت و یا گاهی اوقات توقف کامل است، و اجازه می دهد که سوئیچ به موقعیت اصلی بازگردد. سوئیچ جریان که کار کنترل جریان را به عهده دارد با نام فلو سوئیچ Flow Switch نیز شناخته شده است. بیشترین موارد استفاده از سوئیچ جریان در محافظت از پمپ ها، حفاظت از خنک کننده ها و هشدار برای نرخ جریان بسیار بالا و یا بسیار پایین است. از سوئیچ جریان می توان برای سنجش و مانیتورینگ جریان هوا، بخار و مایعات استفاده کرد.

فلو سوئیچ ایندومارت
فلو سوئیچ هانسبرگ

کاربرد سوئیچ جریان

یک سوئیچ جریان می‌تواند وظایف خاصی را بر اساس نیاز انجام دهد. به عنوان مثال ، هنگامی که جریان وجود ندارد می تواند یک موتور را متوقف کند، هنگامی که یک جریان وجود دارد ، یک موتور شروع می کند وقتی یک جریان متوقف میشود یا یک زنگ را قطع می کند و یا هشدار می دهد. نظارت بر جریان یک بخش ضروری از هر فرآیند صنعتی است. به همین دلیل، اکثر صنایع در حال انجام کارهایی هستند که برای اتخاذ برخی از راهکارهای قابل اطمینان و کارآمد برای کنترل این فرایندها انجام می شود. سوئیچ جریان یا فلو سوئیچ را می توان برای تهویه مطبوع، سیستم های گرمایش آب گرم، سیستم های پمپ، تجهیزات خنک کننده، سیستم های آتش سوزی، سیستم های تصفیه آب، سیستم کلرینگ استخر و سیستم های خنک کننده صنعتی استفاده کرد تا جریان هوا، مایعات و بخار را به بهترین نحو مانیتور و کنترل کرد.

موارد مهمی که در هنگام خرید یک سوئیچ جریان

در هنگام خرید یک سوئیچ جریان موارد مختلفی وجود دارد که باید با توجه به نیاز خود و سیستمی که قصد مانیتو و نظارت بر آن را دارید، بررسی شوند و پس از آن با توجه به نیاز خود اقدام به خرید مدل مناسب نمایید.
• رنج فلو
• نوع کانکشن
• نحوه اتصال
• چگالی یا ویسکوزیته سیال

انواع مختلف یک سوئیچ جریان

به طور کلی سوئیچ های جریان را می توان به دو دسته سوئیچ جریان هوا و سوئیچ جریان مایع تقسیم بندی کرد. در ادامه به طور کامل راجع به دسته بندی های سوئچی جریان صحبت خواهیم کرد.
این دستگاه برای نظارت بر جریان مایع، گاز و بخار در فرآیند های مختلف صنعتی و در صنایع مختلف استفاده می شود تا سیگنال های مختلف را با توجه به نیاز هر صنعت و مواردی که لازم است، به دستگاه های دیگر مانند پمپ ها گزارش کند که یا خاموش شوند و یا روشن شوند. همه این موارد با توجه به شرایط موجود در فرآیند و نیاز صنعت انجام می شود.
این سوئیچ ها با طیف گسترده ای از تکنولوژی هایی که آنها را قادر به تضمین عملکرد با کیفیت بالا، مقاوم در برابر خوردگی، تنظیمات انعطاف پذیر و طیف گسترده ای از طرح ها می کنند، وجود دارند.

سوئیچ جریان هوا

این نوع سوئیچ یکی از ارزان ترین و کاربردی ترین روش ها برای تشخیص تغییر سرعت و میزان هوا و گاز در فرآیند ها و سیستم ها است. این نوع سوئیچ ها در فرآیند هایی که نیاز به سرعت بالا و پایین دارند کاربرد دارد و مورد استفاده قرار می گیرد. کاهش و تغییر در سرعت هوا می تواند به عنوان یک نتیجه از عوامل متعددی باشد. این عوامل شامل فیلتر کثیف و یا مسدود شده و آلوده، اضافه بار چرخ موتور، چرخ های گشاد شده فن موتور و یا فن یا دمپر نزدیک ورودی است.

سوئیچ جریان مایع

این مدل سوئیچ ها برای طیف گسترده ای از برنامه های کاربردی مورد استفاده قرار می گیرد که شامل تجهیزات الکتریکی، موتور ها و سیگنال ها است. علاوه بر آن می توانند برای شروع یا توقف تجهیزات الکتریکی مورد استفاده قرار بگیرند. همچنین بیشتر برای موارد عمومی کنترل جریان مورد استفاده قرار می گیرند. این سوئیچ ها را می توان برای تشخیص جریان عبوری در سیستم های صنعتی نیز می توان از آن ها استفاده کرد و در هنگام قطع جریان یا ایجاد مشکل در سیستم با به صدا در آوردن هشدار شما را از مشکل بوجود آمده با خبر می سازد. عوامل مختلفی برای بررسی در هنگام نصب این سوئیچ جریان ها وجود دارد. برای اطمینان از نصب درست آن ها باید همیشه به سمت جریان باشد. با توجه به مدل خریداری شده، کارکرد هر کدام از سوئیچ جریان ها می تواند متفاوت باشد که به طور کلی 4 دسته بندی برای آن وجود دارد:

سوئیچ جریان پره ای

در این نوع فلو سوئیچ ها، با ورود جریان هوا به درون لوله ها، پره به جهت هوا به حرکت در می آید.

سوئیچ جریان دیسکی

در این نوع فلو سوئیچ ها، جریان سیالی که وارد پره می شود، دیسک را به بالا و پایین به حرکت در می آورد و به این ترتیب باعث کاهش و افزایش بخش مغناطیسی می شود. این کار باعث می شود که مغناطیس، سوئیچ را فعال کند. عملکرد آن تقریبا شبیه به همان سوئیچ جریان پره ای است.

سوئیچ جریان پیستونی

در این نوع سوئیچ جریان ها با جریان سیال، پیستون به حرکت در می آید و می تواند سیستم را کنترل کند. این مدل ها بیشتر در سیستم هایی که دبی پایینی دارند مورد استفاده قرار می گیرد. همچنین فنری در آن تعبیه شده ک وظیفه برگرداندن پیستون به نقطه اولیه را دارد.

سوئیچ جریان خطی

این نوع فلو سوئیچ ها ها مانند شیر در مسیر لوله کشی ها قرار می گیرد و با تغییر وضعیت جریان، می تواند دستور قطع یا وصل بدهد.

روتامتر, Rotameter

روتامتر, Rotameter

روتامتر که آن را فلومتر روتامتر نیز می نامند، از جمله ابزارهایی است که تاثیر بالایی در انتخاب طراحی فرآیند و نحوه اجرای آن دارد. در واقع این ابزار مشخص می‌کند که چه حجمی از سیال و با چه سرعتی وارد تاسیسات و بخش های مختلف یک پروژه می‌شود و تاثیر آن به چه صورت است. در واقع روتامتر یک نوع فلومتر یا دبی سنج محسوب می شود که متال تیوب روتامتر Metal tube rotameter نیز نامیده می شود. این ابزار ها به عنوان ابزارهای مکانیکی استفاده می شوند که نحوه اندازه گیری دبی جریان در آنها به شکلی خاص و منحصر به فرد صورت می گیرد. از آنجایی که روتامترها انواع مختلفی دارند و شرایط استفاده از هر کدام از آنها متفاوت است،

روتامتر کرونه Krohneروتامتر Variable مدکو

روتامتر دوایر
روتامتر کوبولد Kobold

روتامتر چیست؟

روتامتر (Rotameter) یک دستگاه صنعتی برای اندازه گیری سرعت جریان سیالات مختلف مانند گاز و مایع است. این ابزار از یک لوله بزرگ و یک شناور تشکیل شده است. شناور نسبت به تغییرات سرعت جریان سیال پاسخ می‌دهد و پاسخ های آن خطی هستند. زمانی که یک سیال در حال عبور در تاسیسات است، اندازه گیری دبی جریان برای بررسی شرایط فرآیند و پروژه اهمیت ویژه‌ای دارد. پرکاربردترین انواع روتامتر، روتامتر آب، روتامتر هوا و روتامتر شیشه ای هستند.

نحوه استفاده از روتامتر به این صورت است که دارای یک قسمت ورودی و یک قسمت خروجی است. این دو قسمت به سیستم لوله کشی متصل شده و جریان سیال از داخل روتامتر عبور داده می شود. وزن مخصوص شناور از وزن مخصوص سیال بالاتر است. بنابراین در ابتدا شناور در قسمت پایین لوله مخروطی شکل قرار می گیرد. زمانی که شدت جریان افزایش می یابد، فشار به وجود آمده باعث بالا رفتن شناور در داخل بدنه مخروطی شکل شده و نتیجه صعود آن به عنوان یک عدد گزارش می شود. در روتامترهای شیشه ای عدد نشان داده شده توسط شناور به عنوان دبی جریان گزارش می شود. اما در روتامترهای فلزی شناور دیده نمی شود و برای خواندن شدت جریان سیال، تبدیل الکترومغناطیسی انجام می شود و ارتفاع مورد نظر به صورت یک عدد دیجیتالی گزارش می شود. در هر دو روش عدد به دست آمده یکسان هستند و تنها مکانیسم رسیدن به این اعداد با یکدیگر تفاوت دارند. روتامتر انواع مختلفی دارد که پرکاربرد ترین آنها روتامترهای زیر است:

  • روتامتر شیشه ای
  • روتامتر هوا
  • روتامتر آب

اصول اولیه حاکم بر کار  فلومتر روتامتر

همانطور که در تعریف روتامتر ذکر شد، این ابزار دبی جریان سیال را با کمک یک شناور اندازه گیری می کند. در واقع شناور استفاده شده در این ابزارها وزن مخصوص بالاتری نسبت به دانسیته سیال عبوری دارد. زمانی که سیال مورد نظر عبور می کند، به مرور زمان فشار افزایش یافته و این افزایش فشار باعث بالا رفتن شناور در سطح مقطع روتامتر می‌شود. روتامترها مخروطی هستند و در قسمت پایین فشار بیشتری به شناور وارد می شود. زمانی که دبی جریان بالاتر می رود، شناور به سمت بالا با سطح مقطع عرضی پهن تر حرکت می کند.

این افزایش و کاهش سطح شناور تا زمانی ادامه می یابد که دبی جریان سیال ثابت شده و دیگر تغییری در موقعیت مکانی آن به وجود نیاید. در این حالت فرد می‌تواند از کنار به دستگاه روتامتر نگاه کرده و عدد مربوط به دبی جریان را مطالعه کند. برای کسانی که در مورد عدد درج شده بر روی بدنه ابزار دچار ابهام هستند، این عدد ها به کمک معادله زیر به دست می آیند. در این معادله C ضریب تجربی، Ar سطح بین گوی و بدنه مخروطی، Vf حجم گوی، ρf جرم حجمی گوی، ρ جرم حجمی سیال و Af سطح پیشانی گوی (سطحی که از نمای بالا دیده می‌شود) هستند. بنابراین فرد به راحتی می تواند دبی جریان هر کدام از سیال ها را به کمک آن اندازه گیری کند. نکته نگران کننده‌ای که در اینجا وجود دارد این است که عدد گزارش شده تا حدود زیادی تحت تاثیر جرم حجمی سیال و در واقع نوع سیال قرار دارد. این یکی از بزرگترین ایرادات روتامترها در اندازه گیری دبی سیال است که لازم است فرد از سیال و جرم حجمی آن اطلاع کامل داشته باشد.

کاربردهای روتامتر

به طور کلی روتامترها در سیستمهایی استفاده می‌شوند که در آنها مایع یا گاز از طریق لوله انتقال داده می شود. به عنوان مثال ممکن است این ابزار در خطوط لوله نفت یک پالایشگاه استفاده شود و از آن برای اندازه گیری سرعت جریان نفت از یک محل به محل دیگر استفاده شود. جالب است بدانید که برخی از این ابزارها به صورت قابل حمل هستند و می‌توان از آنها برای اندازه گیری دبی جریان بزرگ همانند عبور آب از رودخانه ها و یا عبور جو و هوا استفاده کرد. بنابراین می توان ادعا کرد که کاربردهای روتامتر بسیار متنوع هستند و تا حدود زیادی تحت تاثیر انتخاب ما قرار دارد. در واقع گزینه ای که ما برای یک پالایشگاه انتخاب می کنیم کامل با گزینه ما در کاربرد های دیگر متفاوت است. از روتامترها به عنوان ابزار سنجش دبی جریان در تصفیه خانه ها و در سیستم های پمپاژ آب هم استفاده می شود.

انواع روتامتر از لحاظ جنس بدنه

یکی از فاکتورها برای دسته بندی روتامترها، مواد به کار رفته در ساخت آنهاست. نسل اولیه این ابزارها از جنس شیشه ساخته شده که با توجه به تغییرات فشار و تاثیر شرایط محیطی بر آنها، مدل های مختلف دیگری از آنها نیز ساخته شده است. به طور کلی انواع مختلف روتامترها را به سه دسته زیر تقسیم بندی می کنند:

 روتامتر شیشه ای

نسل اولیه و ابتدایی روتامترها هستند که از جنس شیشه و بر پایه بوروسیلیکات ساخته شده است. شناور داخلی این روتامتر ها ممکن است از جنس فلز، شیشه یا لاستیک باشد. شناورهای فلزی معمولا از استنلس استیل یا فولاد ضد زنگ ساخته شده و در برابر خوردگی مقاوم هستند. لبه های این شناورها کاملاً تیز و مشخص بوده و فرد می تواند اعداد را به شکل دقیق تشخیص دهد. عناصر مهم و تعیین‌کننده در روتامتر، لوله و شناور هستند که نقش مهمی در اندازه گیری دبی جریان دارند.

روتامتر فلزی

برای فشار های بالاتر و درجه حرارت فراتر از محدوده عملیاتی لوله های شیشه ای، از لوله های فلزی استفاده می شود. این لوله ها معمولا از جنس آلومینیوم، برنج یا فولاد ضد زنگ ساخته می شوند. موقعیت پیستون یا همان شناور با کمک اصول مغناطیسی یا مکانیکی قابل تعیین است و در خارج از روتامتر به صورت یک عدد گزارش می شود.

عملکرد شناور و بدنه روتامتر فلزی تفاوت چندانی با روتامترهای شیشه ای ندارد و در حقیقت اعداد گزارش شده آن مربوط به دبی جریان هست. این ابزارها برای مواردی که فشار یا دما خیلی بالا باشد، یا احتمالا نیروهای دیگری به لوله آسیب بزنند، نسبت به لوله های شیشه ای بهتر هستند. در مورد فرایندهایی که دبی بخار سنجیده می‌شود، روتامترهای فلزی بهتر هستند.

روتامتر پلاستیکی

روتامترهای پلاستیکی به علت هزینه پایین و قدرت ضربه پذیری بالای آن ها مورد استفاده قرار می گیرند. این ابزارها معمولاً از پلی‌کربنات ساخته می‌شوند و در آنها اتصالات فلزی و اتصالات پلاستیکی هم وجود دارد. تجهیزات پلاستیکی در فرآیند نصب حساس هستند و ممکن است باعث ایجاد خطا شوند. این ابزارها برای فرآیندهای مرتبط با بخار مناسب هستند و جایگزین خوبی برای روتامترهای شیشه ای محسوب می شوند.

موارد موثر بر انتخاب روتامتر

وقتی که به عنوان یک مهندس فرایند مسئول انتخاب روتامتر برای یک پروژه می شوید یا از طرف مدیر شرکت مسئول خرید یکی از این ابزارها هستید، مطمئناً کار شما بسیار سخت و پیچیده است و باید فاکتورهای مختلف را در نظر بگیرید. انتخاب این ابزارها فقط به خود محصول بستگی ندارد و شما باید شرایط پروژه را نیز در نظر بگیرید. به همین دلیل باید سعی کنید برای هر کدام از سوالات زیر پاسخی داشته باشید:

  • ماکزیمم و مینیمم دبی جریان در این پروژه چند است؟
  • ماکزیمم و مینیمم دما چند است؟
  • اندازه لوله ها به چه صورت است؟
  • آیا میخواهید روتامتر را به صورت مستقیم بخوانید یا از اعداد آن برای به دست آوردن دبی جریان استفاده کنید؟
  • به چه مقداری از دقت نیاز دارید؟
  • آیا به وجود یک شیر برای تنظیم جریان نیاز دارید؟
  • آیا در فرایند شما فشار برگشتی وجود دارد؟
  • حداکثر فشار فرآیند پروژه شما چند است؟

بدون شک پاسخ دادن به این سوالات شما را به چند دستگاه محدود می رساند که عملا انتخاب بین آنها بسیار ساده تر و راحت تر است. فقط به خاطر داشته باشید که این سوالات باید به شکل دقیق و با توجه به شکل پروژه پاسخ داده شوند.

مزایای روتامترها

کسانی که با دستگاه های مهندسی و سایر تجهیزات ابزار دقیق آشنایی دارند احتمالاً پیشنهاداتی در مورد استفاده از روش های دیگر برای سنجش دبی جریان دارند. اما در هر صورت روتامترها مزایا و امتیازات خاص خود را دارند که اپراتورهای سیستمی به راحتی می‌توانند از این مزایا بهره ببرند. از جمله مزایای روتامتر می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • این ابزارها و از مواد اولیه ارزان قیمت ساخته شده اند و قیمت پایینی دارند؛
  • عملکرد روتامترها تحت تاثیر هیچ کدام از نیروهای خارجی قرار نمی گیرد؛
  • سیستم روتامترها به شکلی است که می توان از آنها در ابعاد مختلف استفاده کرد؛
  • نحوه مطالعه دبی جریان در این ابزار ها بسیار ساده و مشخص است؛
  • در دو شکل ثابت و پرتابل در دسترس هستند و این باعث بالارفتن کاربرد آنها می شود.

معایب روتامترها

قضاوت عملکرد روتامتر بدون در نظر گرفتن معایب آن اشتباه هست و نمی‌تواند نتایج مشخصی به ما بدهد. در واقع توجه به معایب این ابزار به ما کمک می کند که درک درستی از عملکرد آن داشته باشیم و در بهترین شرایط ممکن از آن استفاده کنیم. از جمله معایب روتامترها می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • نیاز به دیده شدن شناور و ساخته شدن بدنه آن به صورت شفاف (البته در نسل جدید این مشکل برطرف شده)؛
  • باید به صورت عمودی استفاده شوند، چون تحت تاثیر وزن سیال قرار میگیرند؛
  • ممکن است نتایج به دست آمده در روتامترها در برخی از سیالات قابل استناد نباشد؛
  • در مورد سیستمهای با چند ماده اولیه متفاوت، لازم است که از چند روتامتر استفاده شود

نکاتی در مورد خرید روتامتر

از آنجایی که روتامترها برای اندازه گیری دبی سیال استفاده می‌شوند، بدون شک انتخاب آنها تحت تاثیر سیال قرار دارد. بنابراین اولین فاکتور مهم در خرید این ابزارها، توجه به وضعیت سیال است. در گام های بعدی باید فشار محیطی و فشار عملیاتی در نظر گرفته شوند. به هنگام خرید روتامتر چند نکته زیر باید رعایت شود:

  • نوع سیال: اطلاعات سیال در مورد مایع یا گاز بودن آن و همچنین اطلاعاتی در مورد خورنده بودن آن به راحتی می تواند گزینه انتخابی ما را تحت تاثیر قرار دهد. به عنوان مثال، باید غلظت و حجم سولفوریک اسید در بررسی های صنعتی در نظر گرفته شود.
  • دانسیته سیال: این فاکتور با واحدهای مشخصی مانند گرم بر سانتی متر مکعب مشخص می شود و حتی در دمای عملیاتی هم تاثیر گذار است. در واقع این دانسیته سیال باید با وزن مخصوص شناور در نظر گرفته شود و بهترین گزینه ممکن با توجه به شرایط مشترک بین آنها انتخاب شود.
  • ویسکوزیته سیال: این معیار همانند دانسیته سیال است و با واحدهایی مانند سانتی استوک یا سانتی پواز گزارش می شود. این فاکتور هم با توجه به دمای عملیاتی تغییر می‌کند و باید در نظر گرفته شود.
  • حداکثر دما و فشار عملیاتی: این اطلاعات به طور ویژه در پروژه ها و تاسیسات گازی نقش مهمی دارد.
  • دبی جریان: باید در نظر گرفته شود که مقدار ماکزیمم و مینیمم دبی جریان در هر پروژه صنعتی به چه صورت است.
  • توابع عملیاتی مورد نیاز: هنگام خرید روتامتر باید در نظر بگیریم که عملیات مورد نظر به چه ابزار هایی نیاز دارد و به طور کلی سیستم آن به چه شکلی طراحی شده است.
  • مقیاس های مختلف برای اندازه گیری: این به شما بستگی دارد که از چه فاکتوری و مقیاسی برای خواندن دبی جریان استفاده کنید.

به عنوان نتیجه گیری باید بپذیریم که بدنه روتامتر از هر جنسی ساخته شده باشد، جنس شناور استفاده شده در این ابزار از هر ماده ای باشند، از هر روشی برای مطالعه نتیجه استفاده شود، عملکرد روتامترها مشابه بوده و همه آنها از یک سیستم یکسان بهره می برند. تنها تفاوتی که در اینجا وجود دارد این است که نوع روتامتر باید با توجه به شرایط فرآیند و نوع سیال انتخاب شود که به مرور زمان تحت تاثیر فاکتورهای مختلف قرار نگیرد.

error: Content is protected !!